مدرسه مهر۱
مدرسه روستای کهنک
جنوب بلوچستان (منطقه لاشار)
استان سیستان و بلوچستان
کهنک، مقدمه ندارد. کهنک پارادوکس برازندهای در ذهنمان ندارد، اکثر کودکان در ذهن ما صبح به مدرسه رفتهاند، و ظهر به خانه بازگشتهاند.
داستان کهنک، داستان غم است.
در کهنک، مدرسه داستان رفتگان بیبازگشت است.
در کهنک، مدرسه مادر است. مادرانی که داغ فرزند دیدهاند. مادرانی که امیدوار در روز وداع با پیکر بیجان دخترانشان اشک نریختهاند. امیدوارند تا غم بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کنند.
در کهنک، مدرسه پدر است. پدری که شرم در لحن صدایش پنهان شده است. پدری که بغض گلویش را چنگ میزند. پدری که در وانت پیکان، بر اثر تصادف با بنز ده تن، پشت فرمون گیر کرده و نالهها و وداع ابدی فرزندانش را شنیده است.
در کهنک، مدرسه معلم است. معلمی که تا آخر سال، روبروی اسم دخترانش “غ” گذاشته است، میداند که آنان تا آخر سال دیگر در کلاس حاضر نمیشوند، اما دلش را ندارد تا روی اسمشان خط بزند.
در کهنک، همه امیدوارند. امیدوار به شروع ساخت مدرسه و پایان این رفت و آمدهای پرخطر. امیدوارند تا از خون این کودکان لاله بروید، تا نام و یاد این کودکان سفر کرده، حافظ نام و جان کودکان امروزشان باشد. در کهنک، نه فقط ذوق در چشمان پدران و مادران، در جان کودکان دیده میشد. به یاری شما، آنها دیگر برای تحصیل، این اساسیترین و طبیعیترین حق انسانی، مسافرت نمیکنند، کشته نمیشوند، زنده میمانند، کودکی میکنند، بزرگ میشوند و داستان مهر، بانی را برای فرزندانشان تعریف میکنند.